سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرهنگ شهادت
دانشمند بی عمل مانند تیرانداز بی زه[کمان[است . [امام علی علیه السلام]
 
 



با شهیدان

                                                 

شهید بیدخ : آنان که به هزار دلیل زندگی می کنند به هزار یک دلیل نمی توانند زندگی را ترک کنند ولی آنان که به یک دلیل زندگی می کنند به همان دلیل می توانند زندگی را ترک کنند

شهید سید حسن علم الهدی : ما عاقلانه فکر می کنیم و عاشقانه عمل می کنیم .

درد و دل یه خواهر شهید :

لبخندهای پشت خاکریز

آپاراتی دشمن

راننده آمبولانس بودم در خط حلبچه . یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم . دست بر قضا یکی از لاستیک ها پنچر شد .

رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم : آپاراتی این نزدیکی ها نیست ؟ مکثی کرد و گفت : چرا چرا . پرسیدم کجا ؟

جواب داد : لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز ( منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود ) به یک دو راهی میرسی بعد دست چپ صد متر جلوتر سنگر فرماندهی است . برو آنجا بگو مرا فلانی فرستاده  پسر خاله ات!! اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب تو مغزش ملاحظه من را نکن. 

 


شهدا زنده اند الله اکبر ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:34 صبح
 



با شهیدان

                                                 

شهید بیدخ : آنان که به هزار دلیل زندگی می کنند به هزار یک دلیل نمی توانند زندگی را ترک کنند ولی آنان که به یک دلیل زندگی می کنند به همان دلیل می توانند زندگی را ترک کنند

شهید سید حسن علم الهدی : ما عاقلانه فکر می کنیم و عاشقانه عمل می کنیم .

درد و دل یه خواهر شهید :

لبخندهای پشت خاکریز

آپاراتی دشمن

راننده آمبولانس بودم در خط حلبچه . یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم . دست بر قضا یکی از لاستیک ها پنچر شد .

رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم : آپاراتی این نزدیکی ها نیست ؟ مکثی کرد و گفت : چرا چرا . پرسیدم کجا ؟

جواب داد : لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز ( منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود ) به یک دو راهی میرسی بعد دست چپ صد متر جلوتر سنگر فرماندهی است . برو آنجا بگو مرا فلانی فرستاده  پسر خاله ات!! اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب تو مغزش ملاحظه من را نکن. 

 


شهدا زنده اند الله اکبر ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:34 صبح
 



با شهیدان

                                                 

شهید بیدخ : آنان که به هزار دلیل زندگی می کنند به هزار یک دلیل نمی توانند زندگی را ترک کنند ولی آنان که به یک دلیل زندگی می کنند به همان دلیل می توانند زندگی را ترک کنند

شهید سید حسن علم الهدی : ما عاقلانه فکر می کنیم و عاشقانه عمل می کنیم .

درد و دل یه خواهر شهید :

لبخندهای پشت خاکریز

آپاراتی دشمن

راننده آمبولانس بودم در خط حلبچه . یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم . دست بر قضا یکی از لاستیک ها پنچر شد .

رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم : آپاراتی این نزدیکی ها نیست ؟ مکثی کرد و گفت : چرا چرا . پرسیدم کجا ؟

جواب داد : لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز ( منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود ) به یک دو راهی میرسی بعد دست چپ صد متر جلوتر سنگر فرماندهی است . برو آنجا بگو مرا فلانی فرستاده  پسر خاله ات!! اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب تو مغزش ملاحظه من را نکن. 

 


شهدا زنده اند الله اکبر ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:34 صبح
 



با شهیدان

                                                 

شهید بیدخ : آنان که به هزار دلیل زندگی می کنند به هزار یک دلیل نمی توانند زندگی را ترک کنند ولی آنان که به یک دلیل زندگی می کنند به همان دلیل می توانند زندگی را ترک کنند

شهید سید حسن علم الهدی : ما عاقلانه فکر می کنیم و عاشقانه عمل می کنیم .

درد و دل یه خواهر شهید :

لبخندهای پشت خاکریز

آپاراتی دشمن

راننده آمبولانس بودم در خط حلبچه . یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم . دست بر قضا یکی از لاستیک ها پنچر شد .

رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم : آپاراتی این نزدیکی ها نیست ؟ مکثی کرد و گفت : چرا چرا . پرسیدم کجا ؟

جواب داد : لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز ( منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود ) به یک دو راهی میرسی بعد دست چپ صد متر جلوتر سنگر فرماندهی است . برو آنجا بگو مرا فلانی فرستاده  پسر خاله ات!! اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب تو مغزش ملاحظه من را نکن. 

 


شهدا زنده اند الله اکبر ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:34 صبح
 



با شهیدان

                                                 

شهید بیدخ : آنان که به هزار دلیل زندگی می کنند به هزار یک دلیل نمی توانند زندگی را ترک کنند ولی آنان که به یک دلیل زندگی می کنند به همان دلیل می توانند زندگی را ترک کنند

شهید سید حسن علم الهدی : ما عاقلانه فکر می کنیم و عاشقانه عمل می کنیم .

درد و دل یه خواهر شهید :

لبخندهای پشت خاکریز

آپاراتی دشمن

راننده آمبولانس بودم در خط حلبچه . یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم . دست بر قضا یکی از لاستیک ها پنچر شد .

رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم : آپاراتی این نزدیکی ها نیست ؟ مکثی کرد و گفت : چرا چرا . پرسیدم کجا ؟

جواب داد : لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز ( منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود ) به یک دو راهی میرسی بعد دست چپ صد متر جلوتر سنگر فرماندهی است . برو آنجا بگو مرا فلانی فرستاده  پسر خاله ات!! اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب تو مغزش ملاحظه من را نکن. 

 


شهدا زنده اند الله اکبر ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:34 صبح
 



با شهیدان

                                                 

شهید بیدخ : آنان که به هزار دلیل زندگی می کنند به هزار یک دلیل نمی توانند زندگی را ترک کنند ولی آنان که به یک دلیل زندگی می کنند به همان دلیل می توانند زندگی را ترک کنند

شهید سید حسن علم الهدی : ما عاقلانه فکر می کنیم و عاشقانه عمل می کنیم .

درد و دل یه خواهر شهید :

لبخندهای پشت خاکریز

آپاراتی دشمن

راننده آمبولانس بودم در خط حلبچه . یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم . دست بر قضا یکی از لاستیک ها پنچر شد .

رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم : آپاراتی این نزدیکی ها نیست ؟ مکثی کرد و گفت : چرا چرا . پرسیدم کجا ؟

جواب داد : لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز ( منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود ) به یک دو راهی میرسی بعد دست چپ صد متر جلوتر سنگر فرماندهی است . برو آنجا بگو مرا فلانی فرستاده  پسر خاله ات!! اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب تو مغزش ملاحظه من را نکن. 

 


شهدا زنده اند الله اکبر ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:34 صبح
 



با شهیدان

                                                 

شهید بیدخ : آنان که به هزار دلیل زندگی می کنند به هزار یک دلیل نمی توانند زندگی را ترک کنند ولی آنان که به یک دلیل زندگی می کنند به همان دلیل می توانند زندگی را ترک کنند

شهید سید حسن علم الهدی : ما عاقلانه فکر می کنیم و عاشقانه عمل می کنیم .

درد و دل یه خواهر شهید :

لبخندهای پشت خاکریز

آپاراتی دشمن

راننده آمبولانس بودم در خط حلبچه . یک روز با ماشین بدون زاپاس رفته بودم جلو شهید و مجروح بیاورم . دست بر قضا یکی از لاستیک ها پنچر شد .

رفتم واحد بهداری و به یکی از برادران واحد گفتم : آپاراتی این نزدیکی ها نیست ؟ مکثی کرد و گفت : چرا چرا . پرسیدم کجا ؟

جواب داد : لاستیک را باز کن ببر آن طرف خاکریز ( منظورش محل استقرار نیروهای عراقی بود ) به یک دو راهی میرسی بعد دست چپ صد متر جلوتر سنگر فرماندهی است . برو آنجا بگو مرا فلانی فرستاده  پسر خاله ات!! اگر احیانا قبول نکرد با همان لاستیک بکوب تو مغزش ملاحظه من را نکن. 

 


شهدا زنده اند الله اکبر ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:34 صبح
 

رسول گرامی اسلام می فرماید برای شهید هفت خصلت از جانب خدا وجود دارد :

?- اولین قطره ی خونی که از بدن شهید چکه می کند تمامی گناهان او بخشیده می شود .

?- همسر بهشتیش سرش را به دامن میگیرد و غبار از چهره اش پاک می کند و به او می گوید آفرین بر تو باد .

?- از لباسهای بهشتی می پوشد که نمونه آنرا در دنیا نمی شناسیم .

?- خزانه داران بهشت در استقبال او با عطر و بوهای خوش با یکدیگر مسابقه میگذارند تا از دست کدام یک گلهای بهشتی را بگیرند .

?- خانه و منزل خود را در بهشت می بیند .

?- به روح پاکش می گویند زودتر در هر جای بهشت که میخواهی منزل کن .

?- به چهره عظمت حق نگاه می کند و آن برای پیامبر و شهید سبب آرامش است .

باز هم از پیامبر  :

سه گروه شافع روز قیامتند انبیا ؛ علما و شهدا و در دروایت دیگر پیامبر می فرماید هر شهید می تواند هفتاد تن از نزدیکانش را شفاعت کند

 

شهید محمد علی دورقی : فقط و فقط بر او توکل کنید که خداوند متعال است که می تواند بزرگترین مشکلات بندگان را آسان کند .

شهید محمد ابراهیم همت : ما در راه خدا مبارزه می کنیم و مبارزه ما شکست ندارد مرحلی آخر این راه شهادت است که خود بزرگترین پیروزی است .

استاد شهید مطهری : عالم و مربی و صنعتگر و فیلسوف مدیون شهدایند و شهدا مدیون کسی نیستند .

 


بخش آزاد :

به حضرت موسی (ع) وحی شد شش چیز در شش جاست و مردم در جای دیگر طلب می کنند و هرگز نمی یابند :

?- من آسایش را در بهشت قرار دادم و مردم در دنیا می جویند .

?- علم را در گرسنگی گذارده ام در سیری می طلبند .

?- عزت را در بیداری شب نهاده ام در دربار پادشاهان جستجو می کنند .

?- رفعت را در فروتنی گذاشته ام در تکبر می خواهند .

?- مستجاب شدن دعا را در غذای حلال مقرر کرده ام در سر و صدا می جویند .

?- بی نیازی را در قناعت قرار داده ام در زیادی مال می طلبند .

خنده می بینی ولی از گریه ی دل غافلی

                                 خانه ی دل اندرون ابرست و بیرون آفتاب

-


یاد یار

عالم مصیبتخانه شد      دلها  زغم ویرانه شد

آزادگی افسانه شد       بی دینی آزادانه شد

فریاد از این اشقیا       مهدی بیا مهدی بیا

     تا کی گرفتار قفس      تا کی اسیر و بی نفس

ما را نباشد جز تو کس     فریاد رس فریاد رس

   ای پور ختم انبیا      مهدی بیا مهدی بیا

  ای رهنمای محترم        میر عرب فخر عجم

           حق حسینت از کرم      ما را رها کن زین رنج و غم

درمان تو بنما دردها       مهدی بیا مهدی بیا

تا کی گرفتار خسان      تا کی ذلیل نا کسان

                ای رهنمای انس و جان     وی ناجی ما شیعیان

  سردار ملک لافتی     مهدی بیا مهدی بیا

هر خانه ای داده شهید      از داغشان قدم ها خمید

    ای خلق عالم را امید       موها ز هجرت شد سفید

                 تا کی به محنت مبتلا       مهدی بیا مهدی بیا

آزادی عنوان کرده اند       منسوخ ایمان کرده اند

احکام کتمان کرده اند        ما را پریشان کرده اند

تا دین نگردیده فنا        مهدی بیا مهدی بیا

     ما همه خون جگر       دست عزا داریم به سر

                 بهر شهیدان نوحه گر     ای خاتم اثنا عشر

درد ما را ده شفا       مهدی بیا مهدی بیا


شهدا زنده اند الله اکبر ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:8 صبح
 

1. شهید
نوع فهم دکتر شریعتى از مفهوم عالى شهید، برداشتى خالص، عمیق و ناب از فرهنگ اصیل اسلامى است. وى در تعریف کلمه «شهید» مى‏گوید:
"شهید در لغت، به معناى حاضر، ناظر، به معناى گواه و گواهى دهنده و خبر دهنده راستین و امین و هم چنین به معنى آگاه و نیز به معنى محسوس و مشهود، کسى که همه چشم‏ها به او است و بالاخره به معنى نمونه، الگو و سرمشق است.
«شهید» زنده، جاوید، حماسه ساز، عارف، آگاه، انتخاب‏گر و روزى خوار نعم الهى است و این اصیل‏ترین دریافت از متون و فرهنگ اسلامى به شمار مى‏رود، چنانچه قرآن کریم نیز بدان اشاره مى‏کند. دکتر شریعتى در جاى دیگر مى‏نویسد:
"شهید، قلب تاریخ است؛ هم چنان که قلب به رگ هاى خشک اندام، خون، حیات و زندگى مى‏دهد، جامعه‏اى که رو به مردن مى‏رود، جامعه‏اى که فرزندانش ایمان خویش را به خویش، از دست داده‏اند و جامعه‏اى که به مرگ تدریجى گرفتار است، جامعه‏اى که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه‏اى که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعه‏اى که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخى که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است؛ شهید همچون قلبى، به اندام‏هاى خشک مرده بى‏رمق این جامعه، خون خویش را مى‏رساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان جدید به خویشتن را مى‏بخشد. شهید حاضر است و همیشه جاوید؛ کى غائب است؟"
بخش فوق بیشتر رویکردى کربلایى دارد، بدین معنا که دکتر با نگاه به شهیدان کربلا و فضاى حاکم بر آن، به وصف شهید پرداخته است و الا همیشه اینگونه نیست که در جامعه‏اى منحط و رو به عقب، سیماى تابناک شهید رخ نماید. شهداى جهادهاى نبى ‏اکرم ‏صلى الله علیه و آله و امام على‏علیه السلام شاهد این ادعاست.

2. شهادت‏
شهادت، بُرنده‏ترین سلاحى است که هیچ دشمنى را یاراى مقاومت در برابر آن نیست، مرحوم شریعتى در این باره بحث‏هاى مبسوطى دارد که براى رعایت اختصار، به گزیده‏هایى از آن اشاره مى‏کنیم.
"یکى از بهترین و حیات بخش‏ترین سرمایه‏هایى که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است."
"در فرهنگ ما شهادت، مرگى نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهى است که مجاهد با همه آگاهى و همه منطق و شعور و بیدارى و بینایى خویش، خود انتخاب مى‏کند!... شهادت، در یک کلمه - بر خلاف تاریخ‏هاى دیگر که حادثه‏اى است و درگیرى است و مرگ تحمیل شده بر قهرمان است و تراژدى است - در فرهنگ ما، یک درجه است، وسیله نیست؛ خود هدف است، اصالت است؛ خود یک تکامل، یک علو است؛ خود یک مسئولیت بزرگ است؛ خود یک راه نیم ‏بُر به طرف صعود به قله معراج بشریت است و یک فرهنگ است.
امروز این سخنان با پشتوانه سرمایه عظیم انقلاب، جنگ تحمیلى و اندیشه‏هاى ناب حضرت امام ‏قدس سره براى نسل جدید، عادى و جا افتاده شده است؛ لیکن در اواخر سال 50 که این سخنرانى‏ها ایراد شده، فضاى فکرى جامعه دست خوش تحولات اساسى بود و لزوم ارائه مفاهیم «حماسى اسلامى» به زبان روز و متناسب با زمان، به شدت احساس مى‏شد.
علاوه بر این، خفقان و امنیت پلیسى حاکم بر آن دوره تاریخى، بیانگر شهامت و شجاعت سخنران است؛ به طورى که بعد از سخنرانى «پس از شهادت» در مسجد جامع نارمک، حاضران تظاهرات با شکوهى برپا کردند.

مرحوم شریعتى شهادت را به دو بخش حمزه‏اى و حسینى تقسیم مى‏کند. شهید مطهرى نیز از منظرى دیگر، بدان مى‏پردازد؛ وى در این مورد مى‏نویسد: "جناب حمزه، سیدالشهداى زمان خودش است و امام حسین‏علیه السلام سیدالشهداى همه زمان‏ها است."
دکتر شریعتى در این باره مى‏گوید: "ما دو نوع شهید داریم؛ سمبل یکى حمزه سیدالشهداء، و سمبل دیگرى امام حسین‏علیه السلام است."
براى روشن شدن تقسیم بندى فوق، مستقلاً به هر کدام مى‏پردازیم.
 

شهادت حمزه‏اى‏
«حمزه یک قهرمان مجاهد است که براى پیروزى و شکستن دشمن رفته، شکست خورده و کشته و شهید شده است... حمزه و سایر مجاهدان براى پیروزى آمده بودند - البته با احتمال این که اگر هم مرگ شده، شد - و هدفشان پیروزى و شکستن دشمن بود... بنابراین شهید حمزه‏اى و شهادت حمزه‏اى، عبارت است از مردى و کشته شدن مردى که آهنگ کشتن دشمن کرده است."
دکتر شریعتى شهداى حمزه‏اى را مجاهدانى مى‏داند که نه براى شهید شدن، که کشتن و شکست دادن دشمن به میدان جهاد شتافته‏اند و شهادت، آنها را انتخاب کرده و روزى آنها شده است. به عبارتى وظیفه اولیه اسلامى شهداى حمزه‏اى، شکست دشمن و حفظ اردوگاه اسلام است، لیکن قضاى الهى بر سرنوشت ایشان، شهادت نوشته است. بنابراین، شهید حمزه‏اى آرزومند شهادت است ولى در پى آن نمى‏باشد؛ چرا که وظیفه اولیه خود را شکست دادن دشمن مى‏داند. و در صورت لزوم، از شهادت استقبال مى‏کند.
 
شهادت حسینى‏علیه السلام‏
"شهادت حسینى کشته شدن مردى است که خود براى کشته شدن خویش قیام کرده است... امام حسین‏علیه السلام از مقوله دیگرى است؛ او نیامده است که دشمن را با زور شمشیر بشکند و خود پیروز شود، و بعد موفق نشده و یا در یک تصادف یا ترور توسط وحشى، کشته شده باشد. این‏ طور نیست، او در حالى که مى‏توانسته است در خانه‏اش بنشیند و زنده بماند، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه، مرگ و نفى خویشتن را انتخاب کرده است... امام حسین‏علیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید - حاکم مدینه - که از او بیعت مطالبه مى‏کرد، «نه» گفت، این، «نه» طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است."
سمبل شهادت حسینى در این تعریف، تنها سلاح پیروز است. البته شهادت حسینى شرایط ویژه خود را مى‏طلبد. وقتى ظلم، انحطاط و انحراف همه گیر مى‏شود و ارزش‏هاى والاى اسلامى مسخ مى‏گردد و موعظه‏ها بر گوش‏هاى سنگین کارگر نمى‏افتد؛ حسین با همه دانایى به عدم توانایى خود در پیروزى ظاهرى بر دشمن، علناً به پیشواز مرگ مى‏رود و با انتخاب شهادت، بزرگترین کارى را که مى‏شد کرد، انجام مى‏دهد.
ثمره شهادت امام حسین‏علیه السلام آگاهى و بازگشت مردم به هویّت اصیل اسلامى و زدن داغ رسوایى کُشتن فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بر پیشانى کریه حکومت یزید است.
در شهادت حسینى، وظیفه اولیه اسلامى براى یارى دین خدا، شهادت است؛ در این جا مجاهد فى‏سبیل‏الله با شهادت خود، دین خدا را یارى مى‏کند. شهادت عمار یاسر نیز از این قبیل است؛ لیکن انعکاس شهادت اباعبدالله الحسین‏علیه السلام به دلایلى گسترده و خارج از ظرف زمان است.
در شهادت حسینى، شهید با خوب مردن پیروز مى‏شود و در شهادت حمزه‏اى، با خوب کشتن. در شهادت حسینى، شهید با شکست ظاهرى از دشمن پیروز مى‏شود و در شهادت حمزه‏اى، شهید با پیروزى بر دشمن. در شهادت حسینى، وظیفه اولیه شهید، شهادت است و در شهادت حمزه‏اى، وظیفه اولیه شهید، مجاهدت و تلاش براى شکست دشمن است


شهدا زنده اند الله اکبر ::: دوشنبه 88/4/1::: ساعت 10:4 صبح
<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
.:: منوی اصلی ::.
.:: آمار بازدید ::.
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 18
بازدید کل : 92087
.:: تا دیدار محبوب ::.
.:: درباره خودم ::.
.:: پیوند های روزانه ::.
.:: لوگوی وبلاگ من ::.
فرهنگ شهادت
.:: لوگوی دوستان::.

.:: فهرست موضوعی ::.
.:: آرشیو شده ها ::.
.:: اشتراک در خبرنامه ::.
 
.:: طراح قالب::.
مرکز نشر فرهنگ شهادت
مرکز نشر فرهنگ شهادت شیراز
مرکز نشر فرهنگ شهادت